شب گذشته مطلبی با عنوان "اینجا شباهتی به شاهین تهران ندارد" در مرجع خبری منتشر شد که تحلیلی انتقادی بر دو دستگی میان پیشکسوتان و ستاره های پرسپولیس و کوچ دسته جمعی آن ها به تیم تازه تاسیس و البته متول استیل آذین بود.

نگارنده با خواندن این تحلیل به یاد داستان ملا نصرالدین افتاد که روزی به همراه پسرش از دیاری عبور می کرد. ناگهان جماعتی را دیدند که میت بر دوش از آن محل عبور می کردند. پسر ملا پرسید: پدر آن مرده را به کجا می برند؟

ملا نصرالدین کمی تامل کرد و پاسخ داد: «میت را به جایی می برند که نه آبی هست، نه غذایی و نه هوایی». پسر ملا هم رو به پدر کرد گفت: «پس او را به خانه ما می برند!»

نسل من، همان نسل سوخته دوران جنگ و خمپاره که سال ها برای خود اسطوره هایش را نقاشی کشیده بود امروز هر صفحه از حافظه خود را مچاله می کند و به کناری می اندازد چرا که خیلی زود دریافته اسطوره هایش حداقل فاکتورهای لازم برای یدک کشیدن این عنوان را هم ندارند.

این روزها اسطوره های دیروز به باشگاهی پناه می برند که هیچکدام از فاکتور های شاهین تهران و پرسپولیس دهه 60 و 70 را ندارد. تیمی که در آن نه خبری از اخلاق هست، نه علم و تحصیل و نه حتی جوانمردی و مردانگی!

طفل سه ساله اگرچه فاقد جذابیت های کهنه و خاک خورده شاهین و پرسپولیس باشد اما فاکتورهای چون تمکن مالی، کاهش فشار افکار عمومی و ... را در خود جای داده تا محملی باشد برای اسطوره های دیروز و یاغیان امروز.

درست به همین دلیل علی کریمی که هواداران پرسپولیس عنوان جادوگری بر پیشانیش نشاندند مدعی می شود هیچ ارزشی برای صحبت های مسئولان این باشگاه قائل نیست و البته همچنان از عشق و احترام زائد الوصفش به هوادارانی می گوید که او را به قله فوتبال جهان رساندند.

به همین دلیل است که "رضا مالدینی" پس از دیدار با پرسپولیس روز روشن را انکار می کند و می گوید استیل آذین شایسته پیروزی بود چرا که پرسپولیس اصلا موقعیتی روی دروازه این تیم ایجاد نکرد! او پس از ادعای فنی عجیب و قریبش به مربی پرسپولیس حمله می کند که دست بر قضا سال ها کاپیتان این تیم بوده و پیشاپیش شاهرودی ها وارد چمن سبز آزادی شده.

شاید به همین دلیل است که عقاب هم نمی تواند روی ادعای خود بماند و روی نیمکت استیل می نشیند در حالی که می توانست پس از مسابقه با پرسپولیس هم قرارداد خود را با استیل آذین به ثبت برساند!

صحبت های بیرون از زمین سایر پرسپولیسی های دیروز و استیل آذینی های امروز هم آنقدر شرم آور است که تو از خود می پرسی به راستی این ها قرار نیست دیگر توی چشم مردم و  هواداران نگاه کنند؟

آری! داستان طفل سه ساله هدایتی داستان ملا نصرالدین است و میت بخت برگشته! تیمی که در آن نه از اخلاق خبری هست، نه از علم و نه حتی جوانمردی و مردانگی.

اما حسین هدایتی شاید هنوز در نیافته اسطوره های پولکی را شاید بتوان با اسکانس خرید اما عشق قیمت گزافی دارد و بهای آن مردانگی است...

 نویسنده :

پویا نوایی

منبع:مرجع خبری

 نوشته شده توسط محمد پرسپولیسی(محمد حسین ) در چهارشنبه 89/2/15 و ساعت 3:50 عصر | نظرات دیگران()